عصب کُشی

ناگهان می‌گیردم، این صرع لعنتی قلم

عصب کُشی

ناگهان می‌گیردم، این صرع لعنتی قلم

آخرین مطالب

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

دیگه الاناست که دستم ول شه، بیفتم

دیگه الاناست که چشام سیاهی بره، ولو شم رو زمین

دیگه الاناست که پام بلرزه، سکندری بخورم

نای واسه وایسادن ندارم، نشستم

حتی جون نشستنم ندارم، خوابیدم

می‌خوام مغزم هم کار نکنه

همینطوری بودن هم رمق می‌خواد که من ندارم

لب پرتگاهم گویا

همین

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۴۷
مانی