عصب کُشی

ناگهان می‌گیردم، این صرع لعنتی قلم

عصب کُشی

ناگهان می‌گیردم، این صرع لعنتی قلم

آخرین مطالب

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

شک ندارم
بدون تردید
دیگر مطمئن شده‌ام
که
دنیا صاحب ندارد
بی در و پیکر
واز و ولنگار
از هم گسیخته
هردمبیل
دنیای بی سر پرست
یتیم
دنیایی که مادر پدرش از هم جدا شده‌اند
بعد که جدا شدند، مرده‌اند
چون صاحب ندارد
چون مالک ندارد
رئیس
چون که مدیر ندارد
مدام جان می‌دهد
هر بی سر و پایی می‌آید
دستش را می‌گیرد
و
می‌بردش سویی
وری
جهتی
اما شاید
شاید اما
دنیا خیلی هم بی‌سرپرست نباشد
نوعی بدسرپرست باشد
شاید صاحب دنیا معتاد باشد
مریض باشد
مریضی صعب‌العلاج
شاید صاحب دنیا روانی باشد
آره روانی
بیشتر به حال و روزش می‌خورد
شاید هم یک پیرمرد
پیرمرد از کار افتاده‌ای که
نه می‌بینید
نه می‌شنود
نه هیچ کار دیگر
این دنیا مفت نمی‌ارزد
همین

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۵ ، ۱۴:۳۷
مانی