عصب کُشی

ناگهان می‌گیردم، این صرع لعنتی قلم

عصب کُشی

ناگهان می‌گیردم، این صرع لعنتی قلم

آخرین مطالب

۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

بهار، خام و دست‌وپا چلفتی خودش رو انداخته جلو

که مثلاً من روی زمستون رو کم کردم

بهار، ناشی‌تر از اونه که بفهمه خودش گولِ زمستون رو خورده

زمستون داره یه نفسی چاق میکنه که دوباره برگرده

بهار کیه؟

بهار چیه؟

همش سرما، همش تاریکی، همش برگ‌ریزون

سرطان با چسب‌زخم گل‌گلی که خوب نمیشه

جوونیه بهار که آدم رو جوون نمیکنه

ولی زمستون

عیب نداره حالا

بهار بیاد

بازم بیاد

ولی یه بار با خودش گفته چرا من اینقدر کوتاهم؟

چرا اینقدر ضعیفم؟

ولی زمستون

همین

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۷ ، ۱۲:۳۴
مانی